در حاشيه ترجمه قرآن ابوالقاسم پاينده

پدیدآورعلیرضا ذکاوتی قراگزلو

تاریخ انتشار1388/11/21

منبع مقاله

share 2175 بازدید
در حاشيه ترجمه قرآن ابوالقاسم پاينده

عليرضا ذكاوتي قراگزلو

ترجمه? قرآن به قلم ابوالقاسم پاينده در زمان خودش كار بسيار برجسته‌اي بود و هم‌اكنون نيز پس از گذشت حدود چهل و پنج سال باز هم از ترجمه‌هاي خوب و قابل اعتماد قرآن است، و البته مثل هر كار بشري، عاري از لغزش‌هاي كوچك و بزرگي نيست. چون پاينده سالهاست مرحوم شده و ديگر توهّم حب و بغض نمي‌رود و اين ترجمه هم گاهي تجديد چاپ مي‌شود ، لذا بعضي نكات را كه از سالها قبل به تفاريق در حاشيه? اين ترجمه به قلم آورده‌ام در اين گفتار پاكنويس و از نظر خوانندگان آن نشريه? وزين مي‌گذراند.
نكته? بسيار مهم اين است كه گاهي متن مورد استفاده? مرحوم پاينده كه همان قرائت و كتابت مشهور قرآن است با ترجمه? او سازگار نيست و معلوم مي‌شود قرائت شاذّي را مورد توجه قرار داده است، به يكي دو مورد از اين قبيل اشاره خواهد شد. جالب است كه مرحوم استاد مطهري در مقاله‌اي كه در مجله يغما، شماره? 118 به چاپ رسيده و در بينات شماره 12 تجديد چاپ شده است، به همين نكته اشاره كرده است.
ـ سوره بقره آيه? 76
«افلا تعقلون» را «آيا به عقل نيامده‌ايد» ترجمه كرده كه وجه ماضي دانسته نشده، در بصائر يميني (قرن ششم) آن را چنين ترجمه كرده است: «آيا هيچ نمي‌انديشيد و هوش نمي‌داريد؟» (ص 96).
ـ سوره? بقره آيه? 164
«اختلاف الليل و النهار» را «تفاوت شب و روز» معني كرده، شايد «از پي هم در آمدن شب و روز» مناسب‌تر باشد. در ترجمه? كهن شنقشي (ص 29) آمده است: «اندر آمدن شب و روز و كم و بيش آن».
ـ سوره? نساء آيه? 49
«بل اللّه يزكي من يشاء» ترجمه نشده است.
ـ سوره? نساء‌آيه? 80
«و من تولي فما ارسلناك عليهم حفيظا» ترجمه نشده است
ـ سوره? اعراف آيه? 131
«فاذا جاءتهم الحسنةُ… و ان تصبهم سيئة?? » در ترجمه «الحسنه» را نكره و «سيئة» را معرفه معني كرده است.
ـ سوره? هود آيه? 31
«اذاً» را به «و گرنه» ترجمه كرده، و حال آنكه «در اين صورت» بهتر است.
ـ سوره? هود آيه? 27
«بادي الرأي» را به كلي معني نكرده است.
ـ سوره? هود آيه? 66
«نجينا صالحاً و الذين آمنوا معه برحمة منا و من خزي يومئذ» را چنين معني كرده: «صالح را با كساني كه بدو ايمان آورده بودند به رحمت خويش از خواري آن روز رهانديم» كه ملاحظه مي‌شود «و» قبل از كلمه? «خزي» را معني نكرده است. در ترجمه? كهن تاج التراجم (قرن پنجم) مي‌خوانيم: «رهانيديم صالح را و آن كساني را كه ايمان آورده بودند؛ او، به رحمتي از ما و از خواري آن روز». ضمناً پاينده «معه» را «بدو» ترجمه كرده است.
ـ سوره? هود آيه? 73
در فقره? «انه حميد? مجيد» ترجمه? كلمه «مجيد» نيامده است.
ـ سوره? هود آيه? 103
«ذلك يوم مجموع له الناس» را «آن روزي است كه مردمان فراهم شوند» معني كرده و «له» از ترجمه جا مانده است.
ـ سوره? هود آيه? 111
«و ان كلاّ لمّا ليوفينهم ربك اعمالهم» را چنين معني كرده: «پروردگارت سزاي اعمال همگي‌شان را تمام مي‌دهد». در اينجا «ان» كه براي تأكيد است معني نشده است.
ـ سوره? نحل آيه? 2
كلمه? «امر» را اگر به «فرمان» ترجمه نمي‌كرد بهتر بود، چون «امر» در اين آيه نيز توأم با كلمه? «روح» آمد و معناي خاص (در مقابلِ «خلق») از آن مراد شده است.
ـ سوره? نحل آيه 10
«فيه تسيمون» را چنين ترجمه كرده: «آن را مي‌چرانيد»، حال آنكه «در آن مي‌چرانيد» صحيح است.
ـ سوره? نحل آيه? 92
«ان تكون امة هي اربي من امة» را چنين معني كرده: از آن‌رو كه گروهي از گروه ديگر بيشتر است.» بهتر بود چنين ترجمه مي‌كرد: «از آن‌رو كه گروهي خود از گروه ديگر بيشتر باشد.»
ـ سوره? اسراء آيه? 16
«امرنا مترفيها» را چنين معني كرده: «عيّاشان را امارت دهيم». پيداست كه «امرنا» را به تشديد خوانده كه قرائت شاذّي است و با متني كه همراه ترجمه چاپ كرده سازگار نيست. به علاوه «ها» را نيز كه در اينجا به «قريه» بر‌مي‌گردد ترجمه نكرده است.
ـ سوره? كهف آيه? 43 و 50
«من دون الله» را «بجز خدا» و «من دوني» را «سواي من» معني كرده، كه «از عوض خدا» و «از عوض من» مناسب‌تر است.
-سوره? مريم آيه? 21
«لنجعله» را مفرد معني كرده كه جمع صحيح است.
-سوره? طه آيه? 47
«انا» در ترجمه نيامده است.
-سوره? طه آيه? 70
«القي السحرة سجدا» را چنين معني كرده: «جادوگران سجده‌كنان خاكسار شدند». عبدالمحمد آيتي نوشته است: «جادوگران به سجده افكنده شدند» ،و اين بهتر است.
-سوره? طه آيه? 104
«امثلهم طريقةً» را «شايسته رفتارترشان» معني كرده، در ترجمه? كهن تاج التراجم (3/1393) آمده است: «آن كسي كه صواب رأي‌تر باشد از ايشان» و در يك ترجمه? قديمي ديگر آمده: «آنكه در ميان ايشان او را راستگوي‌تر دارند» (تفسيري بر عشري از قرآن مجيد/142) و مُراد آيه همين است.
ـ سوره? حج آيه? 46
«فانها لا تعمي الابصار و لكن تعمي القلوب التي في الصدور» را چنين معني كرده: «كه غفلت ديدگاه را كور نمي‌كند بلكه دلها را كور مي‌كند». اين ترجمه چند اشتباه فاحش دارد. «تعمي» فعل متعدي نيست، و «ابصار» و «قلوب» هيچ يك مفعول نيستند» و «ها» در اينجا ضمير شأن و قصه است، وانگهي كلمه? «غفلت» را از كجا آورده است؟ در ترجمه? تفسير طبري مي‌خوانيم: «كه آن نه كوري چشم است لكن كوري دلهاست آنك در سينه‌هاست» (4/1060)
ـ سوره? مؤمنون آيه? 54
«فذرهم» را جمع معني كرده، كه مفرد صحيح است.
ـ سوره? مؤمنون آيه? 56
«نسارع لهم في الخيرات» را چنين معني كرده: «به خوبيها شتابشان مي‌دهيم». در ترجمه كهن قرن پنجم يا ششم مي‌خوانيم: «نيكي‌اي است كه از ما زود به ايشان مي‌رسد» (تفسيري بر عشري از قرآن مجيد/302). دانسته نشد پاينده چرا «هم» را مفعول گرفته است.
ـ سوره? نور آيه? 31
«او نسائهن» را «يا زنان‌شان» معني كرده كه مراد «زنان همكيش‌شان» است.
ـ سوره? نور آيه? 63
«الذين يتسللون منكم لواذا» كلمه? اخير را در معني لحاظ نكرده و نوشته است: «كساني از شما كه نهاني در مي‌روند». منظور اين است كه در پناه ديگري در‌مي‌روند. در همان ترجمه? كهن آمده است «يكي اپيش ايستانيدندي و فرو موليدندي» (347).
ـ سوره? نمل آيه? 25
«ما تخفون وما تعلنون» را «آنچه را نهان مي‌كنند و آنچه عيان مي‌كنند.» ترجمه كرده كه پيداست فعل مخاطب است نه غايب.
ـ سوره? نمل آيه? 54
«أتأتون الفاحشة و انتم تبصرون» را چنين معني كرده «شما كه بينش داريد چرا به اين كار زشت رو مي‌كنيد». مقصود آيه اين است كه «آيا اين گناه آشكار را پيش چشم يكديگر مرتكب مي‌شويد؟» در ترجمه تفسير طبري آمده است: «همي كنيد زشتي و شما همي بينيد» (5/1206).
ـ سوره? قصص آيه? 58
«نحن الوارثين» را معني نكرده است.
ـ سوره? روم آيه? 17
«فسبحان الله» را «تسبيحِ خدا گوييد» ترجمه كرده كه «تسبيح خدا را» بهتر است.
ـ سوره? روم آيه?51
«ولئن ارسلنا ريحاً فرأوه مصفرا» را چنين معني كرده: «اگر بادي بفرستيم و آن را زرد كننده ببينيد…». مي‌دانيم كه «ريح» مؤنث است و ضمير «ه» به آن بر نمي‌گردد، احتمالاً مرجع ضمير يا كلمه? «سحاب» در آيه? 48 و يا آنكه كلمه? مقدر «زرع» است. گذشته از اين «مصفرّ» به معني زرد است و نه زرد كننده. پس معني آيه چنين مي‌شود: «اگر بادي بفرستيم كه ابر را يا كشت را زرد ببينند»
ـ سوره? لقمان آيه? 33
«و لا مولود هو جازٍ عن والده شيئا» را چنين معني كرده: «و فرزندي به چيزي كارسازِ پدرش نشود» كه معني ضمير فصل «هو» را نياورده است.
ـ سوره? ص آيه? 84
«قال فالحقُ و الحق اقول» را چنين معني كرده: «گفت به حق سوگند كه بحق مي‌گويم». «حق» را مُقسَم?‌به گرفته حال آنكه مبتدا است و خبرش محذوف است. معني عبارت چنين مي‌شود: «گفت حق است، و راست مي‌گويم».
ـ سوره? غافر آيه? 5
«فاخذتهم» را جمع معني كرده كه مفرد است.
ـ سوره? شوري آيه? 35
«ويعلم الذين يجادلون في آياتنا» را چنين معني كرده: «و كساني كه در آيات ما مجادله مي‌كنند مي‌دانند…». در حالي كه درستش چنين است: «تا كساني كه در آيات ما مجادله مي‌كنند بدانند…»
ـ سوره? محمّد آيه? 25
«املي لهم» را «آرزومند‌شان كرد» معني كرده، شايد «مهلت‌شان داد» صحيح‌تر باشد.
ـ سوره? محمّد آيه? 32
«سيحبط اعمالهم» را «اعمالشان محو خواهد شد» ترجمه كرده، كه پيداست فعل را مجهول خوانده، حال آنكه فعل معلوم است و از باب افعال و فاعلش خدا .
ـ سوره? فتح آيه? 26
«كانوا احقَّ بها و اهلها» را چنين معني كرده: «بدان و اهل آن سزاوارتر بودند». درستش چنين است: «بدان سزاوارتر بودند و شايسته‌اش بودند.» در ترجمه? تفسير طبري آمده است «و بودند سزاوار‌تر بدان و سزاي آن» (6/ 1713).
ـ سوره? نجم آيه? 11
«ما كذب الفؤاد ما رأي» را چنين ترجمه كرده: قلب وي آنچه را بديد تكذيب نكرد»، كه بر خلافِ متن، كلمه «كذب» را مشدّد خوانده است. در ترجمه تفسير طبري مي‌خوانيم: «و نه دل دروغ گفت آنچه ديد» (7/ 1762)
ـ سوره? الرحمن آيه? 70
«فيهن خيرات حسان» را چنين ترجمه كرده: «در آن نيك سيرتانند خوب صورت»، كه از تأنيث و تنكير در ترجمه خبري نيست.
ـ سوره? واقعه آيه? 86
«ان كنتم غير مدينين» را چنين معني كرده: «اگر روز جزا را باور نمي‌داريد». دكتر ابوالقاسم امامي همين را چنين ترجمه كرده: «اگر كيفر ناشونده‌ايد.» و اين بهتر است.
ـ سوره? حديد آيه? 25
«ليقوم الناس بالقسط» را چنين معني كرده: «تا كسان عدالت كنند»، كه بايد چنين باشد «تا مردم عدالت را بر‌پا دارند.»
ـ سوره? طلاق آيه? 1
«لعل اللّه يحدث بعد ذلك امرا» را چنين ترجمه كرده: «شايد خدا بعد از اين چيزي پديد آرد». منظور اين است كه «شايد خدا بعد از اين فرمان تازه‌اي بدهد يا دستور تازه‌اي بفرمايد» و عملاً هم چنين شد.
ـ سوره? تحريم آيه? 12
«ومريم ابنت عمران الّتي احصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا» را چنين ترجمه كرده است: «و مريم دختر عمران كه عورت خويش را نگه داشت و از روح خويش در او دميديم». درستش چنين است: «در آن دميديم» زيرا ضمير «هـ» به مريم بر‌نمي‌گردد.